٭٭ مشعـلـداران جنـــــــگل ٭٭
بـخوان اي مرغ توفان نغـمه خونـبــار جنــگل را
به نـقـل خون بـيارايـم همه تالار جنــگل را
به گلـبانـگي بيا بشكن سكوت مبـهم جنــگل
خروشان كن قــيـام سـرخ مشــعــلـدار جنگــل را
بيابان تـشنه لب سوز عطش در دشت ها جاريست
بيا و بر سكوت دشت خوان دادار جنگل را
سرودي نو در افكن در فضاي دلكش جنـگل
به خفاشان خون آشام ده هـشد ار جنگــل را
قيامت قامت عشقـي به دوشت بار آزادي
بيا آغـاز كن با طـبل خون پيـكا ر جنگل را
سر ابـر گران شمشير تـيـز آذرخشي باش
به شبنم هاي عشـق آرا همه رخسار جنــگــل را
سرود سبـز جنگــل تا به دشتستان نپيچيدم
بدان اي دون نخواهم داد پايان كا ر جنگــل را
خموشي در شرار عشق ( ادلي ) كس نخواهد ديد
ز دار اَر هم بیاویزی سر ِ سـردار جـنگل را
ميراسماعيل جباري نژاد
م ـ ادلي
***
بـخوان اي مرغ توفان نغـمه خونـبــار جنــگل را
به نـقـل خون بـيارايـم همه تالار جنــگل را
به گلـبانـگي بيا بشكن سكوت مبـهم جنــگل
خروشان كن قــيـام سـرخ مشــعــلـدار جنگــل را
بيابان تـشنه لب سوز عطش در دشت ها جاريست
بيا و بر سكوت دشت خوان دادار جنگل را
سرودي نو در افكن در فضاي دلكش جنـگل
به خفاشان خون آشام ده هـشد ار جنگــل را
قيامت قامت عشقـي به دوشت بار آزادي
بيا آغـاز كن با طـبل خون پيـكا ر جنگل را
سر ابـر گران شمشير تـيـز آذرخشي باش
به شبنم هاي عشـق آرا همه رخسار جنــگــل را
سرود سبـز جنگــل تا به دشتستان نپيچيدم
بدان اي دون نخواهم داد پايان كا ر جنگــل را
خموشي در شرار عشق ( ادلي ) كس نخواهد ديد
ز دار اَر هم بیاویزی سر ِ سـردار جـنگل را
ميراسماعيل جباري نژاد
م ـ ادلي
***