* فریاد آن سوی دیوار *
به کبوتران سپید خونین بال که در قتل گاه های ستمگر ان زمان حلق آویز ویا سینه بر آماج گلـوله ها سـپـر کردند تا با خون
پاک شان گل های سـپـیـد آزادی را در کویرستان وطن آبـیـا ری کنند
روح شان شاد و یادشان در برگ برگ تاریخ مبارزات مردم ایران زمین جاودانه باد
* فریاد آن سوی دیوار *
بیا که سوسن و سوری به ساز خون رقصید
نگر به ما تم شان باغـبان که چون رقصید
ز داربست وفا چون ستاره ای آویخت
به پیشگاه سپیده چه واژگون رقصید
طلا یه دار فلق زد کما نچه خورشید
عـد وی دون وطن در شب قـرون رقصید
ز قتلگاه شیاطین صدای تیری خاست
به حول حجله عاشق عـروس خون رقصید
ستون عشق چنان زد در این خراب آباد
که بر صلابت آن چرخ بی ستون رقصید
ز بیکرانه گردون چگونه بگـذشتی
که تار و پود فلک در تب جنون رقصید
عـروج سرخ تو را مه به جشنواره گرفت
عـروس خوشه پروین ز خود برون رقـصید
نوشت کلک تو « ادلی » به بیت بیت غـزل
که در مدار وفا او سـتـا ره گون رقصـیـد
کلک= قلم
اُدلی = آتشین در زبان آذری
میراسماعیل جباری نژاد
م -اُدلی
****
به کبوتران سپید خونین بال که در قتل گاه های ستمگر ان زمان حلق آویز ویا سینه بر آماج گلـوله ها سـپـر کردند تا با خون
پاک شان گل های سـپـیـد آزادی را در کویرستان وطن آبـیـا ری کنند
روح شان شاد و یادشان در برگ برگ تاریخ مبارزات مردم ایران زمین جاودانه باد
* فریاد آن سوی دیوار *
بیا که سوسن و سوری به ساز خون رقصید
نگر به ما تم شان باغـبان که چون رقصید
ز داربست وفا چون ستاره ای آویخت
به پیشگاه سپیده چه واژگون رقصید
طلا یه دار فلق زد کما نچه خورشید
عـد وی دون وطن در شب قـرون رقصید
ز قتلگاه شیاطین صدای تیری خاست
به حول حجله عاشق عـروس خون رقصید
ستون عشق چنان زد در این خراب آباد
که بر صلابت آن چرخ بی ستون رقصید
ز بیکرانه گردون چگونه بگـذشتی
که تار و پود فلک در تب جنون رقصید
عـروج سرخ تو را مه به جشنواره گرفت
عـروس خوشه پروین ز خود برون رقـصید
نوشت کلک تو « ادلی » به بیت بیت غـزل
که در مدار وفا او سـتـا ره گون رقصـیـد
کلک= قلم
اُدلی = آتشین در زبان آذری
میراسماعیل جباری نژاد
م -اُدلی
****