شعر خوانی بنده با حضور شهریار دانشگاه تبریز بهمن 18/ 1364
* این شعـر قـبـلا در
1- روزنامه اطلاعات شماره چهارشنبه نهم آذر 1367
2- روزنامه کیهان شماره دوشنبه 27 شهریور 1368
3- مجله وارلیق شماره مرداد وشهریور ومهر ( ویژه نامه شهریار )
4- و در مجموعه شعر ( یادواره شهریار) به تالیف دکتر محمد حسین مبین
5- مجله خانواده چاپ تورنتو
و چند .....
و در مراسم شب شعر 18 بهمن در تالار وحدت ( تالار شهریار ) دانشگاه تبریزدر
حضور خود استاد شهریار در سال 1364توسط سراینده شعر ( میراسماعیل جباری نژاد- م - ادلی )
قرائت شده است.
* این قصیده را در سال 1362 سروده ام ، ولی حیف و هزار حیف که در نهایت استاد شهریار به دام خامنه ای صیاد گرفتار شد و حلاوت و شیرینی غزل هایش را بر مردم روزگار خویش تلخ کرد و محبوییت واقعی خود را از دست داد. هر چند که افتادن او به دام خامنه ای خود دلایل آشکار ی داشت ، اما ای کاش .....................، چاپ
* طلایـه دار عـشق *
تو از ایل دلیر « آذری » والاتبارانـی
سپه سالار شعری شهریار روزگارانی
عـروس حجله شعری میان هاله ای از نور
زلال توتیا ی مه ، به چشم مه عـذ ارانی
تو خود اوج کلامی شاه بیت ناب هر دیوان
به لوح سینه ی دوران تو نقش زرنگارانی
نما د پاک ایمانی خلوص معنی عـرفان
طلایه دار عـشقی در صفوف تکسوارانی
زهی ، ای نی نواز شعر ناب حافـظ شیراز
تو خود تند یس عـشقی شاهکار شاهکارانی
بسا ، مشرق زمین را افتخاری بس بزرگی تو
امـیـر ملک عـشقی تاجـدار روزگارانی
به سر بنها ده ای گلتاج زرین غـزل ها را
توالحق شهریارا،شهریار شهریارانی
تو پژواک « سهندی » پیام شعر آزادی
صدای نهضتی دیگر ز نا ی کوهسارانی
خروشی تو خروش موج توفان زای دریائی
سکوتی تو سکوت قـطره اشک داغـدارانی
شفای عاجل دردی به زخم کهنه ی دل ها
شراب کهنه دیگر به جام میگسارانی
گهی عاقـل کنی مجنون ، گهی مجنون کنی عاقـل
گهی آرامش جانی قـرار بـی قـرارانی
حیات تازه می بخشی به جان مرده یاران
دم ِ جان بخش عـیسائی امید قـلب یارانی
به حجم قـیر گون شب بسان اختر تابان
طلوع صبح صادق در شب شب زنده دارانی
بسان آذرخشی در کلاف مخمل ابری
نزول رحمت باران به صحن کشتزارانی
قـیام جوشش آبی به ذهن تفـته هامون
نوای شاد شاد نوشخند جویبارانی
سرود جاری رودی میان خرمنی از گل
و آواز قـناری های ناز سبزه زارانی
صدای گام خورشیدی به گوش ماه فـروردین
سکوت دشت عـریان را قـیام نوبهارانی
به گوش خاک سوزان بیابان های لب تشنه
سرود نـم نـم ِ گلبوسه های پاک بارانی
صدای دلکش بادی به تالار بهارستان
ظـهور ناز رقص گل به بزم جو کنارانی
توئی شبنم که بنشستی به روی لاله خونین
تو فـریاد سکوتی اشک سرخ دا غـدارانی
به جام جان جان ها دُردی سکرآورعشقی
و شعر دلنشین بیت بیت آبشارانی
تو در آئینه شعـرم نمی گنـجی ، نمی گـنجی
بهاران را گلستان از هَزارانی ، هـزارانی
سخن بس کن بخوان « ا ُدلی » سرود سربـداران را
که آذر بایجان قـهرمان را سربدارانی
میراسماعیل جباری نژاد
م -ادلی
ا ُدلی = به معنی آتشین در زبان شیرین آذری
هـَزار = بلبل
1- روزنامه اطلاعات شماره چهارشنبه نهم آذر 1367
2- روزنامه کیهان شماره دوشنبه 27 شهریور 1368
3- مجله وارلیق شماره مرداد وشهریور ومهر ( ویژه نامه شهریار )
4- و در مجموعه شعر ( یادواره شهریار) به تالیف دکتر محمد حسین مبین
5- مجله خانواده چاپ تورنتو
و چند .....
و در مراسم شب شعر 18 بهمن در تالار وحدت ( تالار شهریار ) دانشگاه تبریزدر
حضور خود استاد شهریار در سال 1364توسط سراینده شعر ( میراسماعیل جباری نژاد- م - ادلی )
قرائت شده است.
* این قصیده را در سال 1362 سروده ام ، ولی حیف و هزار حیف که در نهایت استاد شهریار به دام خامنه ای صیاد گرفتار شد و حلاوت و شیرینی غزل هایش را بر مردم روزگار خویش تلخ کرد و محبوییت واقعی خود را از دست داد. هر چند که افتادن او به دام خامنه ای خود دلایل آشکار ی داشت ، اما ای کاش .....................، چاپ
* طلایـه دار عـشق *
تو از ایل دلیر « آذری » والاتبارانـی
سپه سالار شعری شهریار روزگارانی
عـروس حجله شعری میان هاله ای از نور
زلال توتیا ی مه ، به چشم مه عـذ ارانی
تو خود اوج کلامی شاه بیت ناب هر دیوان
به لوح سینه ی دوران تو نقش زرنگارانی
نما د پاک ایمانی خلوص معنی عـرفان
طلایه دار عـشقی در صفوف تکسوارانی
زهی ، ای نی نواز شعر ناب حافـظ شیراز
تو خود تند یس عـشقی شاهکار شاهکارانی
بسا ، مشرق زمین را افتخاری بس بزرگی تو
امـیـر ملک عـشقی تاجـدار روزگارانی
به سر بنها ده ای گلتاج زرین غـزل ها را
توالحق شهریارا،شهریار شهریارانی
تو پژواک « سهندی » پیام شعر آزادی
صدای نهضتی دیگر ز نا ی کوهسارانی
خروشی تو خروش موج توفان زای دریائی
سکوتی تو سکوت قـطره اشک داغـدارانی
شفای عاجل دردی به زخم کهنه ی دل ها
شراب کهنه دیگر به جام میگسارانی
گهی عاقـل کنی مجنون ، گهی مجنون کنی عاقـل
گهی آرامش جانی قـرار بـی قـرارانی
حیات تازه می بخشی به جان مرده یاران
دم ِ جان بخش عـیسائی امید قـلب یارانی
به حجم قـیر گون شب بسان اختر تابان
طلوع صبح صادق در شب شب زنده دارانی
بسان آذرخشی در کلاف مخمل ابری
نزول رحمت باران به صحن کشتزارانی
قـیام جوشش آبی به ذهن تفـته هامون
نوای شاد شاد نوشخند جویبارانی
سرود جاری رودی میان خرمنی از گل
و آواز قـناری های ناز سبزه زارانی
صدای گام خورشیدی به گوش ماه فـروردین
سکوت دشت عـریان را قـیام نوبهارانی
به گوش خاک سوزان بیابان های لب تشنه
سرود نـم نـم ِ گلبوسه های پاک بارانی
صدای دلکش بادی به تالار بهارستان
ظـهور ناز رقص گل به بزم جو کنارانی
توئی شبنم که بنشستی به روی لاله خونین
تو فـریاد سکوتی اشک سرخ دا غـدارانی
به جام جان جان ها دُردی سکرآورعشقی
و شعر دلنشین بیت بیت آبشارانی
تو در آئینه شعـرم نمی گنـجی ، نمی گـنجی
بهاران را گلستان از هَزارانی ، هـزارانی
سخن بس کن بخوان « ا ُدلی » سرود سربـداران را
که آذر بایجان قـهرمان را سربدارانی
میراسماعیل جباری نژاد
م -ادلی
ا ُدلی = به معنی آتشین در زبان شیرین آذری
هـَزار = بلبل